حمیده جوادی هستم ۳۴ سالمه و لیسانس گرافیک دارم، اگر بخوام از هنرستان به بعد براتون بگم، در هنرستان رشته هنر خوندم، علاقه داشتم ولی نه اونقدر که تشنه این کار باشم اما به کارهای دستی نسبت به درس خوندن بیشتر علاقه داشتم در هنرستان معلم هنرم به هر یک از دانشجوها یه کاری میداد من خیلی آدم عجول و فعالیام از همشون یه چیزی و تکنیکهای زیادی یاد گرفتم و برای خودم کار میکردم، و تمرینارو اگر میگفتن ۱۰۰ تا من ۲۰۰ تا کار میبردم اتودهای دستیم زیاد بود، از کارهای بچهها چند تا انتخاب شد و رفت آموزش و پرورش برای یک نمایشگاه منطقهای از هنرستان ما، کارهای من و یکی از دوستانم رفت نمایشگاه. کار من پاستل رنگی بود که هم منطقهای و هم استانی جایزه گرفتم، در واقع بین مدارس کاره من اول شد. اما متاسفانه موقعی که رفتیم تابلو رو بیاریم تابلو من دزدیده شد خیلی ناراحت بودم و اومدم دوباره اون کار رو کشیدم ولی خوب خاطرهای بدی بود که هیچوقت یادم نرفت.
ادامه دادم و با دوستام نمایشگاه گروهی میگذاشتیم، به جایی رسید که کارهام زیاد شده بودند و تونستم نمایشگاه خصوصی از کارهای خودم بزارم، خیلی وقت میذاشتم در عین حال که سفارش کار بهم میدادند، علاوه بر این آماده میشدم برای نمایشگاه سال بعد و سه چهار سال این داستان نقاشیم ادامه داشت و همیشه باهامه و نمیتونم ازش جدا بشم. در حین این کار دوست داشتم سر کار هم برم و با وجود مخالفتهای پدرم اما جایی بهم پیشنهاد کار شد در یک شرکت تبلیغاتی کوچک، یه شرکت کوچیک بود، ولی چون میدونستم کارهای هنری دارن، تابلونویسی، ساخت مهر و … و یکم تنوع توش بود خیلی دوست داشتم و با اینکه شرکت کوچیکی بود و لول کارش پایین بود ولی بازم رفتم. من هیچی از کار با نرمافزار و کامپیوتر به عنوان یک طراح و مدیر داخلی بلد نبودم. حتی تو خونه کامپیوتر هم نداشتم و رفتم گفتم میتونم انجام بدم، اونها هم قبول کردند و گفتند سفارش کارت ویزیت داریم طراحی کن که قراره بیان تایید کنن که تا فردا کار بره چاپخونه منم گفتم باشه، با استرس تمام از سر کار رفتم یک آموزشگاه نزدیک خونمون و گفتم من میخوام یاد بگیرم یک ساعت به من یاد میدین!! که چجوری کارت ویزیت درست میکنند؟ و اصلاً کامپیوتر چجوری روشن میشه!! 🙂
اون روز سه ساعت شاید هم چهار ساعت نشستم تو اون کلاس یاد گرفتم و کارت ویزیت رو من اونجا طراحی کردم. کار و روی سی دی ارائه دادم و رفت برای چاپ و فرداش برای من یه کار اعلامیه ترحیم اومد و همینطور مونده بودم که چی کار کنم! خیلی تو فشار بودم ولی به کمک دوستم انجام دادم و چند ماه اونجا موندم و کلی ازشون کار یاد گرفتم و ازشون خواستم که کارهای دستیشون مثل تابلونویسی رو براشون انجام بدم و چون خطم خوب بود تابلوهاشونو خودم میزدم بعد دیدم اینجا دیگه به جایی رسیدم که جلوتر نمیتونم برم و پیشرفت ندارم و اومدم بیرون، همزمان هم نقاشی رو برای خودم میکشیدم.
از اونجا اومدم بیرون و یکی از دوستام گفت یک شرکتی که وابسته به صدا و سیماست و کارهای تدوین و سناریوسازی و … انجام میدن یه نفر و میخوان که خلاق باشه و ذهن خلاقی داشته باشه اگر دوست داری برو، که اتفاقاً اون مرکز برای یکی از بازیگرها بود، رفتم اونجا. یه چند ماهی اونجا بودم و بهم پیشنهاد دادن که منشی صحنه بشم چون خیلی فعال و دقیق بودم. منو با خودشون میبردن برای کار منشی صحنه کاره خوب بود ولی من رو راضی نمیکرد و احساس میکردم اون فعالیت برای من کافی نیست و حالم رو خوب نمیکرد و دیگه نرفتم و از اونجا اومدم بیرون و رفتم.
از اونجا اومدم بیرون و رفتم دوره گرافیک دستی دیدم، در مرکز فنیحرفهای گذروندم و همونجا هم استادی که گرافیک رو تدریس میکرد از من خواست که به جاش وایسم و تدریس کنم خوب مربیها باید حتما لیسانس و کارت مربیگری میداشتند تا بتونند تدریس کنند و رفتم کلی آزمون دادم قبول شدم و فکر کنید با اینکه هنرجو بودم ولی میرفتم تو دفتر اساتید مینشستم ولی اونجا هم احساس میکردم هنرجوها با جون و دل نیومدن که یاد بگیرن البته خودم هم روحیاتم یه مقدار بچهگونه بود و چون بچهها به جایی اینکه یاد بگیرن میاومدن وقت میگذروندن اذیتم میکرد، هیچ کس اون اشتیاق رو نداشت حتی اگر یک نفرو میدیدم شاید این کار رو ادامه میدادم ولی دیدم من آدمه تدریس نیستم و باید فعالیت دیگهای داشته باشم از اونجا اومدم بیرون و در سال ۸۲ به عنوان طراح گرافیست رفتم یک شرکت لوازم خانگی و البته همونجا هم در اون مرکز دوره گرافیک رایانهای که شامل فتوشاپ و ایندیزاین و الاستریتور میشد رو دوره دیدم در حد همون چند جلسه میتونستم کارو ارائه بدم، اونجا هم دو نفر گرافیست کنارم بودند که کلی ازشون کار یاد گرفتم و دیگه طوری بود که خودم طراحی میکردم و خروجی میدادم، خوب در کار چاپی خروجی یه مقدار تخصص میخواد اونهارو هم اونجا یاد گرفتم و تا الان که تقریباً ۱۳ ساله اونجا مشغول به کار هستم و و قتی شاغل شدم رفتم دانشگاه و فوق دیپلم گرافیک گرفتم ولی اون چیزی که سر کار یاد گرفتم هیچ وقت چیزی نبود که تو دانشگاه گذروندم چون سر کار همه چیز رو به صورت تجربی یاد میگیرید این کار حالم رو خوب میکرد و کارم رو دوست داشتم کارم متنوع بود شامل عکاسی، طراحی و … و اون چیزی بود که همیشه من دنبالش بودم.
چی شد تمایل پیدا کردین که تری دی مکس رو یاد بگیرید؟
من سیزده سال پیش که وارد شرکت لوازم خانگی سینجر شدم،خوب همون موقع هم شرکت بزرگ و بنامی بود و من در واحد روابط عمومی در بخش طراحی مشغول به کار شدم و دو تا گرافیست دیگه کنارم بودند که ازشون خیلی چیزها یاد گرفتم، بعد از دو سه سال بنا به دلایلی رفتم واحد مهندسی و موقعیتم به لحاظ میز کارم جا به جا شد، و زیر نظر واحد مهندسی ادامه کار دادم اونجا بچههای مهندسی یک تیم ده یازده نفره که همشون هم بچههای خبرهای بودند، که کار صفر تا صد محصولات لوازم خانگی رو به صورت سهبعدی انجام میدادند و من تنها خانم در اون واحد بودم، اونجا به من میگفتند شما چون خانم هستی و یکی از مخاطبین اصلی محصولات خونگی به حساب میاین و بیشتر خانمها میان اجاق گاز و یا یخچال انتخاب میکنند از من نظر زیاد میپرسیدند، به همین خاطر من ناخودآگاه در جریان کارهاشون بودم. و من ۷ سال شاید هم بیشتر باهاشون درگیر بودم و همش به من میگفتند تو که اینهمه ایده داری سهبعدی یاد بگیر! خیلی از پیشنهادات خودم رو که نمیتونستم بگم اتود دستی میزدم و چون نقاشیم هم خوب بود خیلی راحت اینکارو میکردم که مثلاً یه جاش فرورفته یا برجسته باشه و بهشون پیشنهاد میدادم و بچهها هم شروع میکردند به اجرای اون طرح در نرمافزار سهبعدی و کارهاشون میرفت قالبسازی و حیطه کاری خودشون و من حتی یکسری از کارهامو به صورت مجسمه، چوب، گل و خمیر مجسمهسازی پیاده میکردم و کار سهبعدی انجام میدادم و چون علاقه داشتم، ذهنم همیشه دنبال خلق کردن بود.
با دست کارهای سهبعدی رو میتراشیدم و این قضیه خیلی برام زمانبر بود به همین خاطر بچهها خیلی تشویقم میکردند که نرمافزار رو یاد بگیرم برای همین رفتم یه جا دوره دیدم. مرکز معتبری بود سمت انقلاب و دوره رو گذروندم بعد از اینکه دوره تموم شد و حتی مقطعی هم که اونجا بودم به دلیل اینکه هم خودم کنجکاو بودم و هم به این قضیه احتیاج داشتم احساس کردم آموزشی که گرفتم فقط میتونم همون چند تا قطعهای که یاد دادن بسازم مثل صندلی و …
و فقط همونارو میتونستم بزنم و اگر قرار بود از تو صندلیه یه فرم دیگه در بیارم گیر میکردم و اصلاً نمیتونستم. اونجا راهی برای سوال پرسیدن برای من نگذاشته بودند، که بتونم بپرسم که مثلا الان این میز صافه چجوری کجش کنم و این راه برام باز نبود. و میگفتن دورتو دیدی و اگر سوال داری دوباره باید بیای دوره ببینی و سوالاتتو بپرس و این شد که اونجا نتیجه مطلوب اون چیزی که میخواستم رو نگرفتم و با خودم گفتم نه من باید یاد بگیرم چون همش تو کارم گیر میکردم و برای پیشرفت کارم نیاز داشتم که سهبعدی یاد بگیرم این در شرایطی بود که می خواستم پیشرفت کنم ولی اگر میخواستم درجا بزنم خوب کارم رو داشتم و همه چی اکی بود و تازه یه پوزیشن از جایی که بودم بالاتر اومده بودم ولی خوب همش دوست داشتم برم بالاتر و پیشرفت بیشتری بکنم، در واقع یادگیری نرمافزار سهبعدی در کار من و برای همردههای من یک پیشرفت خیلی بزرگه، کسی که ذهنش خلاقه و داره کار خلاقانه انجام میده باید بتونه اون رو ببره در مرحله اجرا شدن واقعیش و این شد که یه نفر یک سی دی آموزشی بهم معرفی کردند و گرفتم و حتی چون خیلی گرون بود با یکی از دوستام شریکی گرفتیم. دو کاربره هم گرفتیم که باهم استفاده کنیم ولی متاسفانه اون هم من رو به یک بنبستی رسوند. ابزار و محیط و خیلی چیها یاد داد ولی خیلی شلوغ بود، من چندین ماه براش وقت گذاشتم و باز وقتی میخواستم یه کاری طراحی کنم نمیتونستم و باید دنبال اون ابزار میگشتم که ببینم تو کدوم سی دی و درس بود و هی باید دنبالش میگشتم.
من یک بار آموزش دیدم و سه بار هم سی دی های مختلف برای شرکتهای متفاوت رو گرفتم و انقدر راجع به این قضیه عطش داشتم که میگفتم باید یاد بگیرم، تو شرکت هم وقت نمیشد که از همکارام یاد بگیرم اونها دوست داشتند بهم یاد بدن ولی فرصت نمیشد چون حجم کارام خیلی بالا بود و باید زمانی جدا وقت میگذاشتم و این شد که سه بار با فاصله زمانی سی دی گرفتم ولی نتیجه مطلوب نگرفتم و این فکر همش باهام بود که من باید اینو یاد بگیرم و در روند کارم دغدغم بود.
یه روز تو خونه نشسته بودم داشتم کمدم رو مرتب میکردم وسایل مجسمهسازیمو دیدم یادم افتاد که چرا من ول کردم! مگه من قرار نبود نرمافزار سهبعدی رو یاد بگیرم!گوشیم رو برداشتم هی سرچ کردم که هم یه جایی باشه به خونم نزدیک باشه و هم خوب باشه و کامنتهای خوبی راجع بهش نوشته باشن و در واقع برم و نتیجه بگیرم، که تماس گرفتم با مرکز شما و شماره رو از اینترنت برداشتم و گفتین که دوره جدید شروع شده و چهار جلسهاش هم گذشته بیاین صحبت کنید ببینید که اگر استاد قبول میکنه و خودتون میرسید شرکت کنید.
و من فردای اون روز اومدم آموزشگاه و اتفاقاً بچهها کلاس داشتن، اومدم سر کلاس نشستم و با استاد صحبت کردم، و ایشون گفتن ۴ جلسه اصلی کلاس گذشته یعنی شما اگر خیلی زرنگ باشی و خیلی وقت بزاری و خیلی برات مهمه باشه و کار و زندگیت رو ول کنی و ۴ جلسه رو تا هفته دیگه برسونی شاید بتونی! اگر نه فکر نمیکنم چون حجم آموزشها زیاده و باید تمام اون مباحث رو گوش بدین ما ویدئوهای کلاس رو در اختیارتون میزاریم اگر رسیدین بیاین و اگر هم نرسیدینم که هیچی خوب از اونجایی که جزء یکی از اهدافی بود که باید بهش میرسیدم، گفتم اینبار هم تلاش خودم رو میکنم یا میرسم یا نمیرسم، ثبتنام کردم و ۴ جلسه رو شروع کردم شبانه روز کار میکردم و من که اصلاً نمیتونم شب بیدار بمونم هی قهوه میخوردم و بیدار میموندم حتی سر کار رفتم گفتم من این ساعت کاری رو مجبورم وقت بزارم برای یک کلاسی اونها هم مشکلی با این قضیه نداشتند. و زمان گذاشتم و من تا هفته دیگش تقریبا آماده بودم و چهار جلسه رو نه یه بار شاید چندین بار گوش کرده بودم، ابزارها رو همه چندین بار مرور کرده بودم و آماده بودم و هفته آیندش که مواجه شدیم با کرونا و شد تعطیلاتی که ما باید تو خونه روی پروژههامون کار میکردیم.
چه نکته و موضوعی در طول دوره براتون جالب بود؟
نکتهای که خیلی جالب بود اینه که من تجربه یادگیری این نرمافزارو سه چهار بار داشتم و دوست نداشتم دوباره اون اتفاقها برام بیوفته و سرخورده بشم که من نمیتونم و نرمافزار سختیه و اونجوری که باید باشه نیست همش فکر میکردم من نمیتونم یا نرمافزار یه جوریه که جواب کار منو نمیده یا فکر میکردم خیلی برنامه سختیه که من از پسش برنمیام ولی چون هدفم بود یبار دیگه خواستم تجربه و امتحانش کنم.
اینجا که اومدم آموزش دیدم، به قدری تکنیکال و کاربردی ابزارها رو طوری به من آموزش دادند که دقیقاً اون چیزایی بود که من میخواستم. چون من اومدم گفتند که کلاس آموزش کارهای معماریه ولی من کلاً فیلد کاریم صنعتی بود ولی دقیقاً به همون چیزی که میخوام رسیدم و نمیتونم بگم اینجا این نرمافزار رو دارن در حیطه معماری آموزش میدن و من به اون چیزی که میخواستم به نحو احسنت و حتی بهتر از چیزی که فکر میکردم رسیدم به دلیل اینکه درست آموزش داده شده، و ابزارها رو کاربردی بهم یاد دادن و چون خودم هم در یک زمان کوتاهی تجربه آموزش دادن رو داشتم دقیقاً حس کردم و فهمیدم استاد دارن دلی یاد میدن و ابزارها رو جوری دارن یاد میدن که من به عنوان یک هنرجو به عنوان کسی که میخوام از این نرمافزار استفاده کنم چه میز باشه چه صندلی باشه چه دکور خونه باشه همه رو بتونم انجام بدم و در واقع ماهیگیری رو یاد دادند و جوری یاد دادند که من اگر برم دریا بتونم ماهیگیری کنم! برم دریاچه بتونم ماهیگیری کنم! و تو حوضچه هم بتونم! و نه تنها ماهیگیری رو بلکه ماهی گرفتن رو به من یاد دادند.
و اینه که پیشرفت خیلی خوبی تو کارم به دست آوردم با اینکه هنوز دوره من تموم نشده ولی پیشرفت خیلی خوبی تجربه کردم و پیشرفتم به قدری محسوس بود که حتی یک شرکت که تولیدکننده داخلی است حس کردند، من روی فیس ظاهری محصول نظر و پیشنهاد میدم و اون باعث میشه مشتری بیشتری جذب تولید داخلی بشه و این خیلی حس خوبیه برای من و فوقالعاده فروش شرکت رفته بالا و با وجود بحرانی که داریم خیلی خوب بود و ما تقریباً ۲۰۰ نفر کارگر اضافه کردیم و نیرو جذب کردیم و فروشمون رفته بالا و دیزاینهای جدید که دارم ارائه میدم مورد استقبال در بازار قرار گرفته و اینا همش حال خوبه. و فوقالعاده فوقالعاده نرمافزار رو خیلی خوب یاد میدن.
نظرتون رو راجع به استاد بهمون بگین و این دوره رو به چه کسانی پیشنهاد میکنید؟
در ارتباط با استاد ایشون واقعا دلی آموزش میدن و جوری آموزش میدند که اگر هدفمند وارد کلاس شده باشید قطعاً بدون نتیجه از کلاس نمیرید و جوری دارن آموزش میدن که شما بتونید از کارهاتون خروجی بگیرید و علاوه بر درس ایشون راجع به کارآفرینی و جدیت در کار و موضوعات کنار آموزش نرمافزار هم صحبت میکنند، و فوقالعاده است و انقدر روی من تاثیر داشته که ذهنم رفته به سمت کارآفرینی ذهنم رفته سمت اینکه کارهای بزرگی بتونم انجام بدم و اینکه استفادههای بهتری از این نرمافزار داشته باشم و چه کارهایی میشه انجام داد و اینکه این نرمافزار به نظر من برای کسانی که گرافیک خوندن و یا ذهن خلاقی در خلق یک قطعه و هر چیزی که دورو برتون هست، خودکار، پریز،کفش، تولید دکمه و هر چیزی که به ذهنتون میرسه دارن از طریق نرمافزار میتونید خلق اون ایده رو محققش کنید و پیشنهاد بدین به شرکتها و تولیدکنندههای داخلی و هر زمینهای که علاقه دارید و میتونید کار کنید. قطعاً از تری دی مکس میتونید کمک بگیرید و به نتایج خوبی برسید.
من چون تجربه داشتم و با استادهای دیگه آموزش دیدم به نظر من استاد واقعاً خوب یاد میدن و من نتیجه گرفتم، و با یکی از پروژههایی که ایشون آموزش دادند و من دیدم واقعاً یاد گرفتم و فوقالعاده از اون چیزی که فکر میکردم بهتر دارم کار ارائه میدم و من حتی این نرمافزار و به همسرم هم پیشنهاد دادم و خودشم میگفت به نظرت بیام یاد بگیرم میتونم خروجی بگیرم خوب با استاد که مشورت کردم ایشون گفتند که اصلا نیاز به پیشزمینهای خاصی نیست و اگر کسی علاقه داشته باشد و بخواد استفاده کنه هیچ محدودیتی نداره و هر کسی که فکر میکنه تواناییش رو داره و میتونه ارائه داشته باشد بعد از این دوره به نتیجه خیلی خوبی برسه. به نظر من تا استاد هستن و تدریس میکنند باید ازشون استفاده کنید و من خیلی راضیم و نتیجه خیلی خوبی از کلاس گرفتم.
یه مطلبی هم بگم داماد ما تولیدی کفش داره و به من پیشنهاد داده که براشون کفشها رو طراحی کنم و در سهبعدی بهشون ارائه بدم چون توی این زمینه افرادی که بتونند زیره کفش رو سهبعدی ارائه کنند خیلی کم هستند و هزینه زیادی هم میگیرند و به من پیشنهاد دادن که اگر اینکارو انجام بدی اصلاً از اون شرکت بیا بیرون و برای ما کار کن و تو این مدت پییشنهادهای کاری زیادی هم از همکارام داشتم. پیشنهاد میکنم هر کی فکر میکنه میتونه در هر زمینهای کار خلاقانه انجام بده حتما تر ی دی مکس رو یاد بگیره بهتون کمک میکنه و فوقالعاده هم درآمد خوبی داره و اصلاً سخت نیست و خیلی راحت یاد میگیرد و میتونید نتیجه خیلی خوبی بدست بیارید.
حرف آخر!
در کل فکر میکنم اگر آدم هدف داشته باشد باید براش تلاش کنه و وقت بزاره و از تایم استراحتش بزنه از خیلی از خواستهها و خواب و … اگر هدف داشته باشید باید تلاش کنید مشکلات و سختی همیشه هست، یه موقع آدم پول نداره و یا وقت و یا مخالفی رو به روش هست که با کاری که میکنید مشکل دارن ولی اگر هدفی دارید که میتونید در زمینهای کاری انجام بدید حتما تری دی رو یاد بگیرید. در این دوره تری دی مکس من به اونجایی که میخواستم بالاخره رسیدم بعد از چندین سال مستمر کلاس و سی دی و … و پیشنهاد میکنم به هر کی هدف و انگیزه داره کم نیاره و تلاش بکنه و مستمر بره جلو.
واقعاً مفید واقع شدین
so beautiful