افتخار یاوریان هستم حدود ۸ ساله که از دانشگاه تهران جنوب فارغالتحصیل شدم، کاردانی به کارشناسی بودم و از همون اول که دبیرستان تحصیل میکردم، رشته معماری رو دوست داشتم و به همین دلیل وارد رشته ریاضی فیزیک شدم و دانشگاه سراسری اصفهان کاردانی معماری خوندم و وقتی اومدم تهران باید میرفتم یک شرکتی تا ساعتهای کارآموزیم رو بگذرونم و به همین دلیل رفتم شهرداری محل زندگیمون و درخواست دادم زمان کارآموزی باید حدود ۲۴۰ ساعت رو میگذروندم و بعد گذراندن ساعتهای کارآموزیم شهردار منطقه شش، ناحیه شش از من خواستن که اونجا ادامه به کار بدم و باهاشون همچنان همکاری داشته باشم و من از این طریق وارد شهرداری منطقه شش شدم، چندین سال اونجا کار کردم اما بعد از یکسال تصممیم گرفتم در مقطع کارشناسی ادامه تحصیل بدم و لیسانس معماریم رو بگیرم به همین دلیل خیلی تلاش کردم که تهران قبول بشم تا همچنان کارم رو هم در کنار درسم داشته باشم و دانشگاه تهران جنوب قبول شدم و اونجا باید دو سال تحصیل میکردم و در کنارش کارم رو هم داشتم. کارم در قسمت معاونت اجتماعی بود و من هنوز فارغالتحصیل نشده بودم و نمیتونستم وارد قسمتهای دیگه مثل شهرسازی و یا معاونت و عمران بشم اما بعد از اینکه کارشناسیم رو از دانشگاه تهران جنوب گرفتم و فارغالتحصیل شدم خودم با شهردار منطقه شش مکاتبه کردم که اگر اجازه بدن حالا که دارم پیششون کار میکنم ( البته نیروی پروژهای بودم) بتونم وارد قسمتی بشم که به هر حال به فیلد کارم مرتبط باشه، خوب خدارو شکر شهردار قبول کردند و برنامه من رو برای شهرسازی زدند اما معاونت شهرسازی کادر بستهای داره و هر کسی نمیتونه وارد قسمت شهرسازی بشه و به همین دلیل من رو ارجاع دادن به معاونت فنی و عمرانی منطقه شش و من راضی بودم خدارو شکر و اونجا خیلی شرایط خوب بود به خاطر اینکه وارد قسمت کنترل پروژه و اونجا مسئول کنترل پروژه منطقه شش شده بودم و پل ارتباطی بین معاونت عمران منطقه شش و معاونت عمران شهرداری کل تهران بودم که اون موقع زیرنظر آقای مازیار رستمی بود و خیلی کار خوبی داشتم و تقریباً به رشتهام مرتبط میشد اما همچنان من رو راضی نمیکرد چون فکر میکردم من معماری خوندم و باید طراحی و کار اجرا بکنم و یا برم سر ساختمون، به همین دلیل از شهرداری اومدم بیرون و دنبال یک کاری گشتم که کارش شرکت معماری باشه با یک جا آشنا شدم وارد اونجا شدم خوب مسلماً چون من هیچ سابقه کار معماری نداشتم اولش باید یه خورده کارهای طراحی رو نگاه میکردم و حالا بیشتر کنار دست مهندسهای اون شرکت میبودم.
چطور با آموزشگاه و دوره آموزشی تری دی مکس آشنا شدید؟
یک روز این شرکت معماری آگهی استخدام داده بود برای یک تری دی کار خیلی حرفهای و الان میخوام بهتون بگم که من چی شد که من با مهندس آشنا شدم!؟ و به نظرم میاد که خیلی همه چی اتفاقی شد که من از شهرداری اومدم بیرون و وارد این شرکت شدم و فکر میکنم همه این اتفاقها دست به دست هم داده بودند که من در نهایت با موسسه آقای مهندس آشنا بشم؛ به خاطر اینکه بین همه کسانی که توی اون شرکت میاومدند تنها یک نفر انتخاب شد! و تنها یک نفر بود که کارش خیلی حرفهای و تمیز بود!
ما وقتی کارهاشو که نگاه میکردیم باورمون نمیشد که ایشون این پروژهها رو در تری دی مکس زده و فکر میکردیم رفته از یه جایی و ساختمونی عکس گرفته، انقدر طبیعی بود! من خودم به شخصه شماره اون فرد رو پیدا کردم و باهاش تماس گرفتم و ازش پرسیدم شما کجا کلاس رفتی؟ و چی کار کردی؟ آیا خودت تمرین کردی و یاد گرفتی؟! و چجوری بود! گفتن من کلاسهایی رو میرفتم که و توی همه اساتید دیگهای که داشتم و از دوستانم شنیده بودم، تنها استاد بود که تونسته بود که در مهارت تری دی مکس من جهشی ایجاد کنه و من به این سطح برسم؛ و انقدر از استاد تعریف کردند که من موسسه رو ندیده و نشناخته شیفته استاد شده بودم و چندین بار با موسسه تماس گرفته بودم و خوب شرایط کلاسها به ساعت کار من نمیخورد چون من شاغل بودم. اما در نهایت از اونجایی که خیلی مایل بودم به هر طریقی شده من وارد این موسسه بشم و بتونم شاگرد استاد بشم، تونستم که با مدیر قسمت خودم صحبت بکنم و یک ساعتهایی رو مرخصی بگیرم و در این شرایط من دیگه هیچ مرخصی رو در تایم کاریم و در هیچ روزی نداشتم که فقط بتونم اون دو روز در هفته مرخصی ساعتی بگیرم و زودتر از شرکت بیام بیرون و در نهایت بتونم که تو این کلاسها شرکت بکنم که خوب خدا رو شکر موفق شدم و در این کلاسها شرکت کردم.
به نظرتون تری دی مکس چه تاثیری در حوزه معماری داره؟
خوب من میتونم بگم که همه نرمافزارهارو کار کردم، در ابتدا با اتوکد آشنا شدم و یک سری از کارهای مقطع کاردانیم رو با اتوکد انجام دادم و بعد با رویت آشنا شدم که پروژههای کارشناسیم رو با رویت بستم و اون موقع یادمه که رویت از جدیدترین نرمافزارها بود که اساتید خود دانشگاهم نمیشناختنش اون موقع من پروژههای بچههای دیگه رو هم با رویت انجام میدادم و اونا در قبالش برای من ماکت میساختن.
خوب رویت نرمافزار راحتی بود ولی یه موضوعی که منو خیلی جذب کرد که بیام سراغ تری دی مکس! به نظرم میاومد و هنوز هم به نظرم میاد، که وقتی که تو میگی من مهندس معمار هستم و میخوای بری توی یک شرکت کار کنی اولین سوالی که کارفرما از تو میپرسه اینه که چقدر از تری دی مکس میدونی؟! و هیچ وقت نمیپرسه که تو اتوکد کار کردی! یا رویت کار کردی! یعنی من تا حالا اینو نشنیدم الان چندین ساله فارغ التحصیل شدم و در جاهای مختلفی کار کردم اما تا حالا این سوال رو نشنیدم که کسی بگه رزومه یا نمونه کاری برای ما از اتوکد یا رویت بفرست، هر چند که خیلی از جاها رویت رو به عنوان اولین نرمافزار معماری میشناسن و تری دی مکس رو به عنوان نرمافزار انیمیشنساز اما من همیشه اینو دیدم که انگار تحصیلات تو رو دانشگاه کامل نمیکنه، اینکه تو چقدر به نرمافزارها مسلط میشی و چقدر به روز هستی و چقدر در اون نرمافزار میتونی تاثیرگذار باشی، اینه که تحصیلاتت رو کامل میکنه. و حتی اگر کسی بره کارشناسی ارشد و یا دکتری بخونه اما این نرمافزارها رو ندونه میتونم بگم که یک معمار کاملاً بیسواده.
و من توصیه میکنم همه بچهها از همون ابتدا که به معماری علاقهمند میشن حتی اگر هنوز وارد دانشگاه نشدند بیان سراغ این نرمافزارها، گاهاً اتفاق میوفته که خیلی از دوستان در رشتههای معماری تحصیل نکردند ولی انقدر به نرمافزارهای معماری مسلط هستند که خیلی حقوقهای بالا با پوزیشنهای خیلی خوب میتونند داشته باشند و به خاطر همین من خودم خیلی ترغیب میشدم هر چند که شنیده بودم که تری دی مکس یک نرمافزار فوقالعاده سختیه و اگر تری دی رو یاد بگیری انگار شاخ غول رو توی همه نرمافزارها شکوندی!
اما وقتی وارد موسسهای شدم که استاد توش تدریس میکردند، انقدر واقعاً نحوه تدریسشون خوب بود و من فکر میکنم چیزی که میتونه تاثیرگذار و موثر باشه در یادگیری هر چیز و نرمافزاری اینه که اولین جایی که تو داری با اون نرمافزار آشنا میشی و اون نرمافزار رو داری یاد میگیری کجاست! و کی داره با چه روشی به تو یاد میده! و انقدر این تدریس برامون واقعاً شیرین بود که ما لحظهشماری میکردیم که اون روز کلاس بشه، و یادم نمیره که ما شب تا صبح مینشستیم پروژهها رو میزدیم بیش از اون چیزی که استاد ازمون میخواست، و به خاطر ترغیبهایی که استاد برای یادگیری بهتر نرمافزار و کامل کردن پروژهها! به خاطر همین برای ما خیلی شیرین بود و من دیگه هیچ وقت احساس نمیکردم که دارم شاخ غول رو میشکنم یعنی فکر میکردم که من در یک روالی افتادم که باید تا ته برم و در این صورته که من میتونم توی زندگی موفق باشم و در کارم به درجات خیلی بالاتر برسم.
نظرتون رو راجع به خصوصیات دوره بهمون بگین؟
خوب بخوام صادقانه بگم، من همون ابتدا بین موسساتی که تری دی مکس رو به صورت حرفهای تدریس میکردند مونده بودم که کدوم یکی رو انتخاب کنم اما وقتی که تماس گرفتم با مجموعه و صحبت کردم، صحبتهاشون من رو قانع کرد و موضوعی که من رو بیشتر ترغیب کرد که بیام موسسه این بود که اولاً خیلی صادقانه و خیلی صمیمی با من صحبت کردند انگار که ما بارهاست همدیگرو دیدیم و آشناییم با هم و این در همون ابتدا خیلی در آدم حس خوبی ایجاد میکنه، که موسسه از همون اول چقدر صمیمیه و مسلماً در طول دوره همین صمیمیت کمک میکنه که بهتر پیش برید.
اما چیزی که همون روز اول به من گفتند و برای من خیلی جالب بود این بود که تو میتونی تجدید دوره داشته باشی! یعنی وقتی که دورهات تموم بشه هر جایی در هر لحظه احساس کردی که یک بخشهایی رو نیاز داری که دوباره دوره بکنی و بیای و با استاد کرکسیون داشته باشی. اشکالی اگر باشه و دوباره بیای و سر کلاس شرکت بکنی بدون اینکه حتی هزینهای پرداخت کنید!خوب این برای من خیلی جالب بود! چون موسسات دیگه نه تنها این کارو نمیکنند بلکه همون ابتدا ممکنه که انتهای دوره رو یه جوری جمع و جورش کنند و خیلی هم به طور کامل نرمافزار رو بهت تدریس نکنند.
و موضوع بعدی که این موسسه داشت نسبت به جاهای دیگه و به نظر من تفاوت ایجاد میکرد این بود که وقتی که شما سر کلاس هستید، یکسری آموزشهایی از طرف استاد داده میشه و حتی استاد هر جلسه که ما میاومدیم سر کلاس تمرین تمام بچهها رو میدیدند و همه اونها ریکورد میشد و ما وقتی میرفتیم خونه با انبوهی از ویدئوهایی مواجه میشدیم که خوب سر موعد مشخص توی سایت گذاشته میشد و برای بچههای اون دوره قابل دسترسی بود خوب این مزیت خیلی خوبیه چون ممکنه تو یه روزی سر کلاس اوکی نباشی یا به هر جهت نتونستی بیای کلاس، و یا خوب باشی و تمام اطلاعات رو گرفته باشی؛ و میرید خونه و صدها بار این امکان رو دارید که از اون ویدئوها استفاده کنید و با دقت هر چه بیشتر ببینید و خوب مسلماً این خیلی میتونه تاثیرگذار باشه.
نکته دیگهای که در تدریس میتونم بگم اینه که تدریس به نظرم برنامهریزی شده جلو رفت. یعنی ما ابتدا با یکسری ابزارها آشنا شدیم و ویدئوهاش در اختیارمون قرار میگرفت و دیگه حوصله سر بر توی کلاس نبود و این به نظرم خیلی اهمیت داره. ما خیلی سریع وارد پروژه شدیم و کار کردن روی پروژهها میتونست خیلی به ما کمک کنه که بتونیم زودتر خودمون رو پیدا کنیم.
اگر بخواین توصیفی از استاد بهمون بگین به چه موضوعی اشاره میکنید؟
اول از همه استاد بیشتر از اینکه استاد باشن میتونه یک دوست و همراه باشه برای مسیری که میخواین برین چون از همون ابتدا که وارد کلاس شدیم آنقدر جو صمیمانه بود و برخورد خوب بود هیچوقت فکر نمیکردیم درس رو از استاد میگیریم و فکر میکردیم که این نرمافزار رو داریم در یک جمع دوستانه همه با هم یاد میگیریم و یک نفر به عنوان راهنما داره به ما کمک میکنه که این نرمافزار رو بتونیم هر چه بهتر و بیشتر یاد بگیریم.
میتونم بگم که از خصوصیات استاد این بودش که در عین حال سر کلاس و در زمان تدریس خیلی جدی بودند و این میتونست در یادگیری ما خیلی کمک بکنه ولی در عین حال هم خیلی صمیمی بودن و خیلی احساس نزدیکی با ایشون میکردیم و این باعث میشد هر آنچه که سوال داریم حتی سوالهایی که به نظرمون خنده دار و مسخره میاومد رو با اعتماد به نفسی که استاد بهمون میدادن میپرسیدیم و باهاشون در میون میگذاشتیم.
نکته مثبت دیگه اینکه استاد همیشه پاسخگوی ما بودند یعنی فکر نمیکنم جایی یا لحظهای سوالی داشته باشم و کلاس تموم شده باشه و استاد نتونن یا نخوان که پاسخگو ما باشن، همیشه چه در ابتدا یا انتهای کلاس و حتی در آنتراکهای که بین کلاس داشتیم، همیشه پاسخگومون بودند و این موضوع خیلی میتونست برایمان انگیزه بخش باشه اینکه استاد انقدر دلسوز هستن، ما هم تلاش میکردیم شاید با یادگیری خودمون بتونیم اون انجام وظیفه رو در قبال تدریس ایشون داشته باشیم.
حرف آخر !
شاید به سن و سالم نخوره اما من بیش از ۱۲ ساله که دارم کار میکنم و با توجه به سابقه کاری که دارم، خوب بعد از این مدت و البته با دوستانی که معماری خوندن و یا کار میکنند در ارتباط بودم میتونم بگم که نرمافزار تری دی مکس خیلی میتونه به موفقیت بچههای معماری کمک بکنه و خیلی میتونه تاثیر بسزایی داشته باشد.
و باید پیشنهاد بکنم که هر کسی که میخواد توی رشته خودش موفق باشه، باید تخصصهای لازم اون رشته رو حتماً یاد بگیره و اینکه از کجا داره یاد می گیره خیلی میتونه در یادگیریش موثر باشه چرا که وقتی شما آموزشهای اولیه رو از جاهای خوبی نگیری شاید حست نسبت به اون نرمافزار و چیزی که یاد میگیری خوب نشه و مانع پیشرفتت خواهد شد!
اما وقتی که با افراد حرفهای کار کنید و وارد جای حرفهای بشید از همون اول حرفهای بودن رو یاد میگیرید.